ایمنی ساختمان

شرایط نرده یا حفاظ­های کارگاهی:

کلیه پرتگاه­ها و محل­هایی که احتمال سقوط کارگر وجود دارد باید نرده گذاری شود. این مکان­ها شامل: اطراف پله­ها، اطراف کانال­های زیرزمینی و کناره­های ­آدم­رو می­باشند. نرده­ها باید از جنس آهن ، پروفیل و یا به طور کلی مقاوم بوده و دارای ارتفاع حداقل 90 سانتی مترو به فاصله 2 متر از یکدیگر دارای پایه مقاوم متصل به زمین باشند.

شرایط پله :

هر پله باید دارای طول ، عرض و ارتفاع مناسب بوده تا از بروز حادثه جلوگیری کند . طول حداقل 90 سانتیمتر ، عرض حداقل 33 سانتیمتر و ارتفاع 14 تا 33 سانتیمتر از شرایط یک پله مناسب است . ارتفاع همه پله­ها باید با هم برابر باشند تا شرایط ایمنی را به­وجود آورند. فاصله بین دو پاگرد پله نباید از 3 متر و 75 سانتیمتر بیشتر باشد . و در صورت داشتن طول بیشتر از 2 متر و25 سانتیمتر علاوه بر داشتن نرده جانبی از نرده وسط هم برخوردار باشد . در صورت برخورداری از رم یا سطح شیبدار نباید شیب آن بیشتر از 10 درجه باشد .

روشنایی ساختمان :

یکی از مهمترین مباحث محیط فیزیکی کار را نور و روشنایی تشکیل می­دهد که ارتباط نزدیکی با ایمنی ساختمان دارد . از نور نه تنها برای رؤیت اشیا و انجام کارها ، که از آن به عنوان عاملی برای ایجاد یک محیط کار مطبوع استفاده می­شود . علاوه بر آن میزان روشنایی رابطه مستقیمی با افزایش بازدهی کار افراد دارد. برای تأمین روشنایی محیط ، اولویت با نور طبیعی است و در صورت عدم کفایت از نور مصنوعی استفاده می­شود . تحقیقات انجام شده نشان می­دهد که حداقل نور در محیط کارگاه و خارج از آن 20 ، عدم لزوم تشخیص جزئیات 50 ، تشخیص متوسط جزئیات 200 و تشخیص دقیق جزئیات lux300 می­باشد .

شرایط نردبان :

نردبان­ها به طور کلی به دو دسته ثابت و متحرک تقسیم می­شوند و نردبان متحرک به دو صورت یک طرفه و دو طرفه وجود دارد . که شرایط ایمنی آنها به طور کلی شامل موارد زیر می­باشد:

1 . در کلیه نردبان­ها از دو پله آخر نباید استفاده کرد .

2 . نردبان یک طرفه باید دارای کفشک باشد . تا لیز نخورد .

3 . زاویه مناسب برای نردبان یک طرفه 75 درجه است .

4 . از رنگ زدن نردبان چوبی باید جلوگیری کرد .

5 . طول نردبان یک طرفه قابل حمل بیشتر از 10متر نبوده و از اتصال دو نردبان به یکدیگر خودداری شود .

رنگ ساختمان :

بدون تردید در محیطهای کاری رنگ دارای تأثیر روانی زیادی در افراد می­باشد . غیر از آن رنگ در ایمنی و روشنایی محیط نیز دخیل است . انواع رنگها و کاربرد آن­ها شامل:

رنگهای گرم مثل قرمز و نارنجی در رختکن ،سلف و آسانسور

رنگهای سرد مثل سبز ، آبی و فیروزه­ای در ورود و خروج اضطراری .

رنگهای روشن مثل کرم ، لیمویی و نیلی در دیوار داخلی صنایع .

رنگهای تیره مثل مشکی در مشخص کردن موانع و ایجاد تباین لازم .

رنگهای درخشنده مثل سبز ، زرد ، فسفری برای شعار و پوستر ایمنی .

علاوه بر آن در محیط­های کار تأسیسات و لوله کشی­ها با رنگ­های زیر مشخص می­گردند:

بخار: قرمز، آب: سبز ، هوا:آبی ، گاز:زرد ، اسید: نارنجی، قلیا: بنفش، روغن: قهوه ای، خلاء : خاکستری و ماده نفتی با رنگ سیاه

سیستم Earth :

جهت تعبیه ایمنی برق در ساختمان­ها از سیستم اتصال به زمین استفاده می­شود. اکثراً این سیستم از سیم­هایی به وجود آمده است که در اطراف ماشین آلات قرار گرفته ، که از این سیم­ها یک سیم که اصولاً هادی برق ، ضخیم و معمولاً مسی است ، گرفته شده و داخل حفره ای به نام چاه Earth قرار می­گیرد. این چاه باید مرطوب بوده و حداکثر 60 سانتی متر از فونتاسیون ساختمان دور باشد. ( لازم به ذکر است که مقاومت سیم­ ­ها یا الکترود­ها نباید از 10 اهم بیشتر باشد تا به انتقال سریع برق کمک کند.

سیستم حفاظت از آتش آب


آب ماده ای است قابل دسترس و ارزان و دارای ظرفیت جذب مقادیر زیادی از حرارت ایجاد شده توسط آتش است . از سوی دیگرآب سبب خنک کنندگی و خاموش شدن آتش می گردد. لذا بعنوان ماده ای با خاصیت تاثیرگذاری متوسط جهت آتش کلاس A مفیدخواهد بود . همچنین استفاده از آب بصورت اسپری جهت آتش کلاس B بخصوص آنهایی که نقطه آتش بالایی دارند نظیر روغن دیزل، روغن ترانسفورماتور، روغن های روان کننده و … نیز بکار برده می شود. هنگام استفاده از آب باید به این نکته توجه نمود که باتوجه به هدایت الکتریکی آب در هنگام استفاده جهت خاموش کردن آتش در تجهیزات الکتریکی، این تجهیزات بی برق شده باشند.
زمان عملکرد سیستم خاموش کنندگی آتش با آب معمولاً بین 5 تا 10 دقیقه خواهد بود . در این سیستم احتیاج به منبع ذخیره آب
 با پمپ، منبع گاز فشرده یا شبکه آب شهری میباشد.

سیستم حفاظت از آتش آبی به انواع زیر تقسیم م یشود:

الف- سیستم پاشیدن آب 1: این سیستم عمل خنک کنندگی ماده مشتعل را انجام می دهد.


ب- سیستم پاشیدن ذرات آب بصورت مه : این سیستم عمل خنک کنندگی (پایین آوردن دما ) و حذف اکسیژن در سطح
 ماده مشتعل را تواماً انجام می دهد. در این سیستم، حداقل فشار کار نازلی که آتش سوزی خارجی را تحت پوشش دارد 1/4 بار است.

ج- سیستم پاشیدن ذرات آب با فشار زیاد 1 : این سیستم عمل خنک کنندگی و حذف اکسیژن و تغییر شکل دادن و قابل جذب نمودن روغن ( با بمباران سطح روغن مشتعل توسط آب با سرعت زیاد، ملکول های روغن از یکدیگر جدا شده و مخلوط آب و روغن بوجود می آید) را تواماً انجام می دهد که به این ترتیب اثر سریعی بر روی آتش دارد . در این سیستم، فشار کار در دورترین نازل نبایستی از 3/5 بار کمتر باشد.

د- سیستم پاشنده که در وسط دارای سوراخهایی جهت تولید مه و در اطراف آنها دارای سوراخهایی جهت پاشیدن آب با سرعت زیاد می باشد. در این سیستم مه تولید شده در برابر وزش باد حفاظت شده و منحرف نگردیده و به ناحیه یا نقطه مشتعل پاشیده خواهد شد. سیستم خاموش کنندگی با آب عموماً در پستهای فشارقوی کاربرد ندارند. به هر حال در برخی پستهای نیروگاهی می توان از این سیستم استفاده نمود.

ایمنی حریق


به طور کلی بعد از انقلاب صنعتی ایمنی جهت جلوگیری از خسارت شکل گرفت.

ایمنی حریق اهداف زیر را دنبال می­کند:

1 . کاهش مرگ و میر

2 . کاهش مصدومیت

3 . کاهش آسیب­ها و خسارت­های وارده به تجهیزات

4 . مهم ترین هدف کاهش زمان پاسخ یا زمان تأخیر

حریق واکنشی است شیمیایی که در طی آن واکنش، ماده سوختنی با اکسیژن ترکیب شده و تولید حرارت و گاز­های سمی می­کند .( حرارت هم به­عنوان ماده اولیه و هم محصول حریق خوانده می­شود.)

سیستم حفاظت در برابر حریق: (اطفاء حریق)

1 . سطل­های آتش نشانی حاوی شن وماسه:این سطل­ها در قدیم حاوی آب بوده­اند که امروزه جای خود را به شن و ماسه داده­اند.گنجایش این سطل­ها 15-10 لیتر است که در حال حاضر بیشتر در پمپ بنزین­ها نگه­داری می­شوند.

2 . کپسول اطفاء حریق شامل: کپسول های اطفا حریق پایروژن ایروسل ، کپسول حاوی آب، کپسول حاوی پودر، کپسول حاوی کف، کپسول حاوی هالون­ها و مهم تر و پرکاربردی ترین کپسول حاوی co2

کپسول­های آب: به رنگ قرمز،حاوی آب و گازهای عامل فشاراست.

کپسول­های پودر : به رنگ آبی، حاوی پودر و گازعامل فشار است.

کپسول­های کف: به رنگ کرم، حاوی سولفات آلومینیوم و بی­کربنات سدیم هستند.

کپسول­های هالون:به رنگ سبز،حاوی هیدروکربن­های هالوژنه هستند.

و کپسول­های : به رنگ مشکی ،نازل شیپوری، بدنه یکپارچه و خروج به شکل برف ماننداند. گفتنی است تشکیل دانه­های برفی بدین علت است که گاز درون کپسول تحت فشار زیاد به شکل مایع در آمده و در هنگام خروج از کپسول گرمای هوا را گرفته تا به شکل اولیه­اش در آید . در این هنگام مولکول­های بخار آب موجود در هوا ( نه گاز گرمای خود را از دست داده و به شکل دانه­های برف در می­آیند.

البته امروزه تمامی سیستم های اطفا حریق جای خود را به سیستم جدید آتش خاموش کن اتوماتیک پایروژن ایروسل داده اند و این محصول تقریبا جایگزینی برای سیستم های قدیمی شده است.

3 . شیر­های آتش نشانی:این شیرها به رنگ قرمز در مسیر ورودی اماکن بزرگی چون بازار­ها قرار دارند و شامل شلنگ­های بلندی هستند تا امر اطفاء حریق با سهولت انجام شود.

4 . جعبه­ های آتش نشانی که با حرف F نمایش داده شده اند: جعبه ها به رنگ قرمز، دارای قسمت شیشه­ای در قسمت پایین که با شکستن شیشه کلید جعبه برداشته شده و محتویات(شلنگ­های طولانی که به مخزن آبی غیر از آب شهر متصل است،کپسول اطفاء حریق و شاید تبری جهت آسانی شکستن شیشه­ها توسط آتش نشان) مورد استفاده قرار می­گیرد.

5 . درب­های ضد حریق: این درب­ها در برابر حرارت­های بالا مقاوم بوده و تا کاهش دما و اطفاء حریق بسته می­مانند و از این رو لازم است به راه­های خروج اضطراری ختم شوند.

6 . اسپرنکیلر­ها:در اصطلاح لوله­کشی هایی در قسمت سقف و دیوار­های ساختمان­های بزرگ هستند که در بیشتر مواقع به مخزن آب متصل­اند و در صورت آتش­سوزی به طور خودکار عمل می­کنند.(لازم به ذکر است که در بعضی از صنایع بزرگ از اسپرنکیلر­های موضعی با توجه به نوع آتش­سوزی های احتمالی استفاده می­شود.)

7 . فرد آتش نشان: فردی آموزش­دیده ،با توان جسمی و سرعت بالاست.

سیستم پیشگیری در برابر حریق:

1 . انسان(آتش نشان)

2 . اسپرنکیلر­ها

3 . چراغ چشمک زن یا آژیر اعلام حریق

4 . آشکار ساز یا Detector که شامل حرارتی، دودی، شعله ای و گازی هستند.این وسایل مهمترین وسایل پیشگیری بوده که به چراغ­های چشمک­زن و آژیر متصل­اند.

سیستمهای پیشگیری از آتش


برنامه ای جهت پیشگیری از آتش در هر پست پیش بینی می شود که حداقل شامل موارد زیر است :

– اطلاعات ایمنی در مقابل آتش سوزی برای کلیه کارکنان و پیمانکاران : این اطلاعات می بایست حداقل شامل آ شنایی با دستورالعملهای پیشگیری از آتش و همچنین آلارمهای اضطراری محوطه و دستورالعملهای مربوطه و چگونگی گزارش دهی آتش سوزی باشد.

– تهیه مدارک بازرسی ها شامل پیش بینی هایی برای انجام عملیات اطفاء برای بهبود شرایط در هنگام افزایش آتش سوزی

– تامین یک سیستم ارتباط اضطراری در پست برای کمک رسانی سریع در هنگام آتش سوزی

– تعیین یک برنامه منظم جهت نگهداری مواد قابل احتراق و سایر موارد مشابه در انبارهای تعیین شده و تمیز کاری دوره ای شیرها مطابق با دستورالعملهای سازنده

– آزمونهای عملی که نشان دهد اپراتورها و سایر کارکنان پست در هنگام بروز حریق عکس العمل مناسب خواهند داشت.

– نظارت بر جلوگیری از آتش

ایمنی و حفاظت فنی


در محیط­های صنعتی با وجود ماشین آلات و ابزار فراوان ، غالبا ًکارگران در معرض مخاطرات مختلف قرار دارند. با توسعه تکنولوژی و افزایش کاربرد ماشین در امر تولید نیز احتمال مخاطرات و حوادث در این گونه محیط­ها زیاد تر می­شود. سوانح در کارخانجات ممکن است باعث نقص عضو یا فوت افراد شود که به سهولت وسرعت قابل جبران نیست و برای سازمان فقدان یک متخصص که سال­ها برای تربیت او سرمایه و وقت مصرف شده است، زیان سنگینی به شمار می­آید.

در سازمان­های تولیدی که اصول و موازین (ایمنی و حفاظت فنی) مراعات نمی­شود، روحیه کارکنان نیز ضعیف و متزلزل است و کمتر امکان دارد کارگر خوب و طراز اول در خدمت چنین سازمان­هایی مشغول به کار باشد. بنابراین اجرای تدابیر و برنامه­هایی به منظور ایمنی و حفاظت فنی کارکنان، در درجه اول اهمیت، در راستای تأمین و نگه­داری نیروی انسانی، قرار دارد. در عین حال، صرف هزینه و تخصیص اعتبار در برنامه­های سازمان، به منظور ابداع تدابیر و استقرار وسایل جهت جلوگیری از حوادث، در مقابل منافع حاصل از آن، اندک و ناچیز به شمار می­رود.

اصولاً ایمنی، حفاظت فنی و بهداشت صنعتی رشته وسیع و گسترده­ای است که تحت عنوان(حفاظت صنعتی) به مجموعه تدابیر، اصول و مقرراتی گفته می­شود که با به کار گرفتن آن­ها بتوان نیروی انسانی و سرمایه را در مقابل خطرات مختلف و محتمل در محیط­های صنعتی به نحو مؤثری حفظ و حراست کرد و یک محیط کاری بی­خطر و سالم جهت افزایش کارایی کارکنان به وجود آورد. 

علل حریق


اطلاع از علل حریق می تواند به نوعی در جلوگیری از ایجاد شرایط وقوع حریق موثر باشد . عوامل ایجاد حریق می تواند به دودسته کلی زیر تقسیم گردند :

– عوامل غیر الکتریکی

– عوامل الکتریکی

منشاء غیر الکتریکی می تواند مواردی مانند بمباران هوایی دشمن، بی احتیاطی های پیش بینی نشده، خرابکاری و… باشد.

منشاء الکتریکی حریق بطور کلی از تنظیم نامناسب سیستم های حفاظتی، عدم عملکرد مدارات حفاظتی بهنگام وقوع خطا و تداوم خطا ناشی از نقص در مدارات حفاظت و یا تجهیزات جداکننده خطا (نظیر کلید قدرت و…) سرچشمه می گیرد . برخی از شایع ترین موارد حریق عبارتند از :

– در تجهیزاتی مانند ترانسفورماتورها ، راکتوره ا، خازنها، ترانسفورماتورهای اندازه گیری و برخی کلیدها که در آ نها از یک ماده عایق و خنک کننده چون روغن استفاده می شود، وقوع قوس به دلیل اضافه ولتاژها و یا ضعیف شدن خاصیت عایقی ماده حاصل می گردد. دمای بالا ی قوس باعث تجزیه روغن و تولید بخار روغن یا گاز می شود که می تواند در نهایت منجر به انفجار استیلنی یا هیدروژنی گردد. این انفجار باعث پرتاب قطعات به اطراف و اشتعال روغن می گردد.

– کابلها در صورتیکه در معرض اضافه جریان قرار گرفته و مدارات حفاظت به موقع عمل نکنند موجب افزایش دما و در نهایت شعله ورشدن غلاف هادیها (که اکثراً ازجنس PVC می باشند) خواهد شد.

– آتش سوزی در ساختمان کنترل، رله و اطاق دیزل ژنراتور اضطراری

– آتش سوزی در انبار نگهداری تجهیزات، کابل، روغن، جعبه های چوبی و … (در صورت وجود در پست)

 

فرهنگ ایمنی


مقدمه :

فرهنگ یکی از آن کلماتی است که هم در بحث و گفتگو و هم در نوشته های راجع به تغییرات سازمانها استفاده زیادی دارد .فرهنگ اصطلاحی است که بطور رایج و گاه بی رویه و حتی بی ارتباط با موضوعی مورد استفاده واقع میشود. در اغلب موارد افراد بی آنکه معنای عمیق و واقعی فرهنگ را بدانند آنرا بکار میبرند .همه فکر میکنند معنی آنرا میدانند حال آنکه تشریح و تعریف فرهنگ واقعا مشکل است و هر کس یک تعریف از آن در ذهنش وجود دارد .

تعریف فرهنگ و چالشهای معنایی آن :

فرهنگ از جنبه لغوی اینطور تعریف میشود : الگوئی ثابت برای رفتارها و عملکردهای افراد با حدو مرز مشخص . با چنین تفکری فرهنگ واقعیاتی است که بطور سلسله وار در افراد یک جامعه یا سازمان خاص منجر به تولید رفتارهای مشخصی میگردد. تا اینجا تشریح و تعریف فرهنگ بنظر ساده است اما مشکل از آنجا آغاز میشود که برای طبقه بندی رفتارها و عملکردها از کلمات ” فرهنگ بد ” یا ” فرهنگ خوب ” استفاده میشود. بکاربردن کلمه فرهنگ برای تشریح رفتارها افراد را دچار اشتباه و سردرگمی میکند. همه ما از این نوع استفاده نادرست از کلمه فرهنگ در زندگی روزمره مثالهای زیادی در ذهن داریم مثلا وقتی پرسیده میشود : ” چرا حوادث در حال افزایش است ؟” پاسخ معمولا این است که :” فرهنگ ایمنی بد است .” این جمله کلی واقعا چه معنائی را به ذهن می آورد؟

فرهنگ سازمانی یا جامعه در واقع تصویری است که با کمک شواهدی از مطالعه در رفتارها یا عملکرد افراد ترسیم میشود بگونه ای که همه مخاطبان تقریبا یک برداشت واحد از مقوله فرهنگ آن سازمان با جامعه خاص داشته باشند . در برخی مواقع توصیف فرهنگ برای تشریح رفتارها و عملکرد افراد در مقطعی خاص زمانی یا مکانی کار اشتباهی است چون باعث منحرف شدن ذهن از مفهوم واقعی فرهنگ میگردد . آنچه بعنوان مجموعه رفتارها عملکردها و باورهای افراد در زمان و مکان خاصی مشاهده میشود نمیتواند فرهنگ به معنای تام و عام باشد . فرهنگ مفهومی بس عمیقتر از مشاهدات مقطعی و کوتاه مدت است .

فرهنگ چیزی نیست که با مشاهده بصورت کامل درک و به تصویر کشیده شود . فرهنگ را نمیتوان اندازه گیری کرد و با مقیاس ” خوب و بد ” سنجید . بنابراین هرگونه تغییری در این مقوله پیچیده نیز بسادگی امکانپذیر نیست و بدیهی است که قابل درک و لمس هم نباشد.

پس با تمام این اوصاف به راستی ” فرهنگ ” چیست ؟ دریک کلام باید گفت فرهنگ مفهومی است بسیارفراتر از آنچه مردم انجام میدهند به زبان می آورند یا به تصویر میکشند . بسیاری از مسائل فرهنگی صرفا در ذهن افراد جامعه است و شاید هرگز از ذهن آنان به بیرون درز نکند .

برای روشن تر شدن مفهوم فرهنگ به این مثال توجه کنید : دو کارگاهA و B را فرض کنید با کارکردهای مشابه که هرکدام متعلق به یک سازمان است. تصور کنید در هریک از آنها یک نفر مکانیک مشغول تعمیر موتور یک ماشین است. در هردو کارگاه یک کار مشابه در حال انجام است ولی نحوه انجام کار با توجه به تفاوتهای سازمانهای متبوع با هم متفاوت است . مثلا در کارگاه A کار بصورت دستوری و توسط سرپرست به کارگر در حال انجام است ولی در کارگاه B تعمیرات اصولا با روشهای ابتکاری و با حق انتخاب تعمیرکار انجام میگیرد. آنچه باعث این تفاوتها شده است چیزی جز فرهنگ سازمانی نیست .

در واقع با مشاهده رفتارهای افراد متوجه تفاوتهایی میشویم که منشاء آن فرهنگ تلقی میگردد. پس در مثال فوق میتوان نتیجه گرفت که :” فرهنگ کاری در دو کارگاه با هم متفاوت است .” در مشاهدات رفتارها باید به سه سوال اساسی پاسخ داد تا مفهوم تفاوت فرهنگی را متوجه شویم :

چه کاری انجام میشود؟ چرا انجام میشود ؟چگونه انجام میشود ؟

در مبحث ایمنی مبتنی بر رفتار نیز به این جنبه از فرهنگ توجه میشود .

“فرهنگ” در ایمنی مبتنی بر رفتار :

در این مقوله تنها نوشتن دستورالعملهای ایمنی و آموزش افراد و تاکید بر اجرای دستورات کافی نیست بلکه هدف این است که افراد به” ارزش” آموزش و دستورات ایمنی پی برند و خود متقاضی اجرای آنها باشند نه اینکه با زور و اجبار آنها را آموزش داده و انتظار داشته باشیم با این روش موفق باشیم . تجربیات مختلف در دنیا نشان داده که این روش شاید در کوتاه مدت موفق باشد ولی واقعیت آن است که نتوانسته موفق و پایدار باقی بماند .

قبل از آنکه وارد مبحث ایمنی شویم باید بدانیم چرا افراد همواره تابع دستورات نیستند ؟چرا ریسک میکنند ؟ چرا گاهی از قوانین سرپیچی میکنند ؟وهمه اینها “چگونه” اتفاق می افتد ؟

پاسخ به این سوالات فقط با “مشاهده و مطالعه رفتارهای افراد ” و شناخت نسبی از فرهنگ آنان بدست خواهد آمد.

اگر در سازمانها ایمنی مبتنی بر فرهنگ و رفتارهای افراد نهادینه گردد آنگاه میتوان از مستمر و بادوام بودن آن نیز اطمینان حاصل نمود. یک سازمان زمانی میتواند ادعا کند که تلاشهایش برای سازماندهی و نهادینه کردن ایمنی موثر بوده که برای اجرای دستورات ایمنی هیچ فشار و جبری بر افراد تحمیل نگردد.

در سازمانهایی که ایمنی پایدار و با دوام است افراد برای انجام اعمال ایمن تشویق نمیشوند و برای اهمال در ایمن کارکردن توبیخ نمیگردند. در این سازمانها انجام کارها به روش ایمن بخشی از فرهنگ ( باور و رفتار ذاتی) آنها و امری کاملا بدیهی است .

البته نباید فراموش کرد که وارد کردن ایمنی در فرهنگ کاری افراد امری است بسیار زمان بر و نیازمند پی گیری های مستمر و بی وقفه.

اما در بیشتر سازمانهایی که امروزه فعال و بعضا در بسیاری از زمینه ها موفق هستند ایمنی به شکلی که گفته شد مستقر نشده . در این سازمانها اعمال تشویق و توبیخ و تنبیه و کلا اجبار برای انجام رفتارهای ایمن امری رایج و متاسفانه بی نتیجه است.مشاهدات مختلف نشان داده افراد در این سازمانها بصورت شرطی و فقط در هنگام اعمال زور و فشار رفتار ایمن از خود نشان میدهند و به محض حذف این اجبار باز به رفتارهای غیر ایمن روی می آورند.

برای اینکه ایمنی بخشی از فرهنگ کاری افراد شود واقعا تلاش کرد و علم و هنر را با هم بکار برد تنها در آن صورت است که ایمنی ” یک ارزش عمیق ” در نهاد تک تک افراد خواهد شد که به راحتی فراموش نمیگردد. اگر ایمنی یک ارزش عمیق باشد آنگاه همه افراد سازمان در یک جهت یعنی ” دوام و بقای ایمنی ” تلاش میکنند. در این صورت رفتار افراد همواره و در هرشرایطی مبتنی بر ” ارزشهای ایمنی ” خواهد بود. در واقع مفهوم ” فرهنگ ایمنی ” یعنی همین .

فرهنگ ایمنی:

قبلا گفته شدفرهنگ به این مفهوم نیست که دریابیم مردم “چه کاری ” را انجام میدهند بلکه فرهنگ یعنی بدانیم مردم “چرا” این کارها را انجام میدهند .اگر فرهنگ ایمنی را هم با همین مفهوم بشناسیم آنگاه تصمیم گیری هایمان مبتنی بر رفتارهای افراد و بر اساس عوامل تاثیر گذار بر رفتارهای ایشان خواهد بود.

یکی از راههای شناخت فرهنگ این است که بتوانیم در فرآیندهای رسمی و غیر رسمی مرتبط با رفتارهای افراد رسوخ کنیم . اما ابتدا باید فرآیندهای رسمی و غیر رسمی را بشناسیم.

فرآیندهایا سیستمهای رسمی رویکردها و کارهای اجرائی هستند که سازمانها با استفاده از آنهابر رفتارهای داخل سازمانی افراد تاثیر میگذارند.

فرآیندها یا سیستمهای غیر رسمی عملکردهای متقابل اجتماعی بین اعضای گروهی است که قادرند رفتارهای داخل سازمانی را شکل دهند. فرآیندهای غیررسمی شامل نرم های اجتماعی و ارزشهایی است که توسط اجتماع حمایت میشوند.

عدم توازن( فرهنگی ) در سازمانها:

یک سازمان متوازن با تاکید بر تمام پایه هایی که در مدل فوق نشان داده شده است حرکت میکند و به نتایج دسترسی میابد . در این سازمانها فرآیندها – ارزشها و رفتارها به یک اندازه اهمیت دارند . اما در سازمانهایی که از حالت توازن خارج شده اند مدیران فقط بر یکی از دو اصل فرآیند ها و نتایج تاکید میکنند .دراینگونه سازمانها چون مدیران جدید مهارتهای مدیریتی شان را از مدیران قبلی می آموزند ممکن است نتوانند توجه کارکنان را بصورت انحصاری بر یک یا دو اصل ( فرآیندها و یا نتایج) متمرکز کنند.

مدیران چنین سازمانهایی تمام وقت خود را صرف فقط یکی از اصول سازنده فرهنگ سازمانی میکنند و کارکنان را با استفاده از ابزارهایی نظیر حقوق و مزایا و پاداشها یا ترفیعات مجبور به انجام کار مینمایند درنتیجه و درظاهر این سازمانها بنظر موفق می آیند و علی رغم نامتوازن بودن ماندگاری طولانی مدتی دارند.

در ادامه انواع سازمانهای نامتوازن را مورد بررسی قرارمیدهیم . این سازمانها بر اساس نوع جهت گیری فرهنگی عمدتا در سه دسته جای میگیرند:

1- با جهت گیری بر مبنای نتایج 2- با جهت گیری بر مبنای فرآیندها 3- بدون جهت گیری مشخص

1- جهت گیری بر مبنای نتایج:

در آمریکا بسیاری از مدیران با تاکید بیش از حد بر نتایج کارکنان خود را مدیریت میکنند و فرهنگ درون سازمانی را شکل میدهند. این معضل به سیستم آموزشی برمیگردد . در نظام آموزشی مدیران اینگونه آموزش میبینند که با توجه سازمان برای اهداف سالیانه سازمان برنامه ریزی کرده ونتایج را تخمین زده و ارزیابی نمایند.

اغلب مدیرانی که وارد سازمانهای نظامی میشوند به سوی نایج از قبل جهت گیری شده سوق داده میشومد . صنایعی که این گروه از مدیران را بکار میگمارند نظیر شرکتهای هوا-فضا صنایع دفاع و…. هرچند وقت یکبار مجبورمیشوند به اقتضای شرایط جهت گیری خود را تغییر دهند.

شاید سازمانهایی که بیش از حد بر روی نتایج تاکید دارند از بسیاری جهات خیلی موفق باشند اما این موفقیتها فقط با تلاش بیش از حد و زحمات طاقت فرسای مدیران ارشد و کلیدی سازمان بدست می آید . در این سازمانها همچنین هزینه های پرسنلی بسیار بالاست. کارکنان استرس روانی زیادی تحمل میکنند و تعداد افرادی که جابجا میشوند تغییر شغل میدهند یا دچاربیماریها و آسیبهای روانی و جسمی میشوند قابل توجه است.

شاید تنها حسن این سازمانها بالا بودن میزان مشارکت کارکنان در برنامه های گروهی باشد .

از آنجا که غالبا” تمام هم و غم” مدیران این قبیل سازمانها ” اعداد و ارقام و آمار” است کارکنان منابع اطلاعات آماری هستند که برای بودجه بندی – تعیین شاخصهای تولیدی – محاسبه میزان اثربخشی و بررسی وضعیت ایمنی مورد استفاده واقع میشوند.

در چنین سازمانهایی با جهت گیری ” عددی ” وقتی نتایج مورد انتظارحاصل نمیشود مدیران بدنبال ” فردی ” میگردند تا او را بعنوان خرابکار و عامل عدم تحقق نتایج توبیخ و سرزنش نمایند.

در این سازمانها کارکنان همواره با احساس ترس از عدم حصول نتایج از پیش تعیین شده و عدم اطمینان ناشی از ” بی کفایتی ” فعالیتهایشان مواجه هستند و در نتیجه در تمام تلاشها و فعالیتهای کاری شان با مشکلات مختلفی روبرو میشوند. تلاشهایشان چون صرفا مبتنی بر نتایج است دائما به یک موضوع فکر میکند :” سنجش اثر بخش عملکردهایشان توسط مدیریت ” و در نتیجه بر سر اینکه ” کی برنده است ” با هم به رقابت میپردازند تا مدیران را راضی و خوشنود نگه دارند. در عین حال که به روش سنجش عملکردهایشان توسط مدیریت با دیده شک مینگرند. آنان دائما احساس محرومیت دارند و فکر میکنند سازمان اهمیتی به وجودشان نمیدهد و فقط نتایج کارشان را سنجش میکند.

در مجموع میتوان گفت که جهت گیری بر مبنای نتایج به ندرت نشان از عملکرد متقابل کارکنان و مدیران دارد و کیفیت ارتباطات کارکنان باهم نیز موانع بیشتری بر سر راه هر تغییر عمده در فرهنگ ایجاد مینماید.

1-1- چالشهای سیستم ایمنی :

در اینگونه سازمانها شرایط استخدام- رویکردها ی ایجاد انگیزه و پاداش دهی در سیستم ایمنی نا آگاهانه کارکنان را تشویق به پنهان کردن یا نادیده گرفتن حوادث مینماید.

در سازمانهایی با جهت گیری بر مبنای نتایج کارکنان دائما بطور ضمنی تهدید میشوند:” در صورتی که حوادث یا نواقص ایمنی را گزارش کنند ممکن است شغل – درآمد یا فرصتهای ارتقا را از دست بدهند”. در نتیجه همواره از گزارش نواقص ایمنی و حتی حوادث منجر به آسیبهای جسمی طفره میروند و میترسند . آنان مشکلات را نادیده میگیرند و به راحتی آنها را انکار میکنند یا در گزارش حوادث خیلی از مسائل را به شکلی که ” خوشایند سیستم مبتنی بر نتایج ” باشد جلوه میدهند مثلا در پاسخ به این سوال که ” چطور شد چشمت آسیب دید ؟” جواب میدهند :” من عینک ایمنی ام را پوشیده بودم اما این براده های فلزی به جوری از دور وبر عینک وارد چشم من شدند !”

یعنی حادثه علی رغم ” عملکردهای کاملا مطلوب ایمنی ” اتفاق افتاده . اینگونه اظهارات مضحک بخصوص زمانی بیشتر شنیده میشود که برای عملکردهای مطلوب ایمنی “پاداش یا ارتقا و ترفیع ” درنظر گرفته شود. هرچه پاداشها بزرگتر و مهمتر باشند امکان اینکه حوادث جزئی یا near miss ها گزارش نشوند بیشتر خواهد بود.

2- جهت گیری بر مبنای فرآیند:

در نوع دیگری از جهت گیری ها بر فرآیندهای سازمانی تاکید بیش از حد میشود . این معضل بخصوص در سالهای اخیر در سازمانهایی که به سیستمهای نوین مدیریتی روی آورده اند بیشتر دیده میشود. گروهی از مدیران متوجه شده اند از آنجا که دسترسی به فرآیندها از نتایج بیشتر است پس باید به فرآیندهای سازمانی بیشتر و بهتر توجه نمایند بخصوص زمانی که سازمان بر بهبود کیفیت تاکید دارد.

راهکارهایی نظیر شفاف سازی درخواستها استانداردکردن روشهای انجام کارها و استقرار رویه هایی برای سنجش گام های کلیدی در فرآیندها به افزایش پایداری و بهبود مستمر این سازمانها کمک فراوانی نموده است.

در حالیکه توجه به فرآیندکار برای شناسائی مشکلات و نواقص در حین انجام آن موثر است از طرف دیگر بسیاری از مشکلات موجود در سازمانهای امروزی نه در فرآیندها بلکه در ” ارتباطات بین کارکنان و مدیران ” آنهاست.

در سازمانهای با رویکرد فرآیندی تمایل فراوانی به ایجاد یک سیستم برای تنظیم دقیق خروجی ( نتایج ) وجود دارد . درواقع در این نوع سازمانها هم به نتایج اما به شکلی دیگر اهمیت داده میشود ودر صورت بروز مشکلات در حصول نتایج به علل ریشه ای که در نوع ارتباطات افراد در فرآیندهاست توجهی نمیشود.

2-1- چالشهای سیستم ایمنی :

در این سازمانها بر خلاف سازمانهایی که بر روی نتایج تاکید دارند سیستمهایی برای ترغیب و تشویق کارکنان به گزارش مشکلات و نواقص در زمینه ایمنی ایجاد میگردد که معمولا در این سیستمهاتنها ابزار تشویقی افراد امکانات و تسهیلات رفاهی زندگی است.

ولی متاسفانه این روش اغلب به افزایش بروکراسی اداری و دلسرد شدن کارکنان از داشتن احساس مسئولیت و شکست سیستم در شناسائی علل نواقص و حل ریشه ای مشکلات منجر میگردد.

در بیشتر موارد علل ریشه ای مشکلات در “عملکردمدیریتی” است که باعث تخریب ارتباطات کارکنان با خودشان و حتی با مدیران میشود.

امروزه برای شناسائی مسائل و مشکلات موجود در فرآیندها از ابزارهای حل مسئله کمک میگیرند که بسیار هم موثر هستند.اما این ابزارها برای شناسائی مشکلات “رفتاری” مناسب نمیباشند. با استفاده از این ابزارها مشخص میشود که مشکلات عملکردی از درون سیستم نشات میگیرند و در نتیجه همه تلاشها در حل مسئله مبتنی بر تجزیه و تحلیل مشکلات سیستم است . این روش علی رغم موثر بودن موجب افزایش پیچیدگی و بروکراسی در سیستم میشود.

چنین راه حلهایی همچنین هزینه ها را افزایش میدهند و با کارهایی که ارزش بیشتری برای سیستم دارند رقابت میکنند. با این تفاسیر درجهت گیری فرآیندی این تصور وجود دارد که تمام “هم و غم” مدیریت کاغذبازی است .

کارکنان این نوع سازمانها برای حل مسائل و مشکلات موجود در فرآیندها بدون شناخت و درک کافی از علل ریشه ای مشکلات فقط به فرآیندها توجه دارند و اصلا به ذهنشان نمیرسد که ممکن است این مسائل که اغلب هم لاینحل میمانند ریشه در “رفتارها و نحوه ارتباطات افراد” باهم داشته باشند.

در این میان برخی سازمانها برای بهبود این وضع و حل مشکلاتی که به” فرآیندها” مرتبط نیستند از رویکرد “ایمنی مبتنی بر رفتار ” استفاده مینمایند . تئوری این روش بر مبنای کشف و حل مشکلات رفتاری بر اساس” مشاهده رفتار کارکنان در حین کار ” میباشد.

ولی از آنجا که همه کمبودها نواقص و نیازمندی های کارکنان فقط با ” مشاهده رفتار” ایشان بدست نمی آید لذا استفاده از این راه حل هم برای حل مسائل رفتاری در سازمانها تا حدود زیادی بی نتیجه است. بکارگیری این روش با مشکلاتی از این دست روبروست :

امکان مشاهده کارکنان در همه زمانها و همه مکانها وجود ندارد – تعاملات رفتاری کارکنان باهم موجب اختلال در ارزیابی مشاهدات میگردد- چک لیستهایی که برای ثبت مشاهدات رفتار کارکنان وجود دارد باید دقیقا در زمانی که افراد مشغول به انجام کار یا رفتاری هستند تکمیل شود.

این مشکلات احتمالا ناشی از تاکید بیش از حد بر سیستم گزارش دهی و فقدان توجه کافی به “ارزشهای ” مورد نیاز برای موفقیت در بهبود وضعیت ایمنی میباشد.

3- فقدان جهت گیری مشخص:

ازآنجا که سازمانهای فاقد جهت گیری مشخص بسیار متنوع هستند در اغلب موارد شناسائی آنها مشکل میگردد.

یک گروه ازاین سازمانها دچار جهت گیری اشتباه میشوند . اشتباه در جهت گیری ممکن است در هریک از پایه های بنیادین سازمان رخ دهد . از آنجا که در این سازمانها جهت گیری مشخصی وجود ندارد رفتارهای افراد غالبا تابع شرایط حاکم بر سازمان است و با تغییر مدیران و یا تغییر رفتارمدیران رفتارکارکنان هم تغییر مینماید.

جهت گیری گروهی دیگر اصلا قابل تشخیص نیست لذا این گروه را ” فاقد جهت گیری ” مینامند . در این سازمانها با عوض شدن مدیریت نحوه انجام کارها هم به یکباره تغییر میکند و حتی کاملا متضاد میشود . مثلا در نحوه گزارش دهی حوادث اگر رویه قبلی مبتنی بر نتایج بود با ورود مدیر جدید این کار مبتنی بر فرآیند میشود.

سخن آخر: چگونگی ایجاد فرهنگ ایمنی :

برای ایجاد ” فرهنگ ایمنی”در هرسازمانی بایستی فرآیندهایی بر مبنای علم و هنر مستقر کرده و سیستمی با جهت گیری مشخص و هدف دار برای رسیدن به نتایج و نیز حمایت از ماموریت و ارزشهای سازمان ایجاد نمائیم.

با این تفاسیر فقط یک روش تجربی عملا ثابت کرده که میتواند موثر باشد: ” سیستم ایمنی مبتنی بر رفتارها”

در این روش با مشاهده و ثبت بازخورهای افراد نسبت به شرایط بحرانی ایمنی رفتارها بصورت سیستماتیک مشخص میگردد. در نهایت با جمعبندی رفتارها به مجموعه ای با عنوان “فرهنگ سازمانی ” دسترسی پیداکرده و با شناخت فرهنگ سازمانی خیلی از نقاط تاریک و گره های کور و لاینحل مسائل سازمانی را میتوان حل کرد.

اما ایجاد فرهنگی که در آن “ایمنی” یکی از” ارزش” هایش باشد آسان نیست و کار پیچیده ای ست که نیازمند تعهدات طولانی تمام سطوح سازمانی میباشد.اساس ایجاد فرآیند ایمنی مبتنی بر رفتاربکارگیری علم مدیریت و هنر انسان شناسی است .

در تمامی سازمانهایی که امروزه در سیستم ایمنی مبتنی بر رفتار پیشرو و زبانزد هستند فرهنگ ایمنی از زیربنای افکار بسته و منجمد انسانها آغاز شد و با گذر از بحرانهای متعدد و با بهبود مستمر دائما رو به موفقتر بودن گذاشته است .

در یک کلام ” فرهنگ ایمنی ” خلق الساعه نیست و گاهی چندین نسل بدنبال هم آنرا تحقق میبخشند و گاه زمانی بیش از طول عمر یک سازمان برای ایجاد آن لازم است. پس صبور باشیم و همت کنیم تا : طرحی نو در فرهنگ در اندازیم .مقدمه :

فرهنگ یکی از آن کلماتی است که هم در بحث و گفتگو و هم در نوشته های راجع به تغییرات سازمانها استفاده زیادی دارد .فرهنگ اصطلاحی است که بطور رایج و گاه بی رویه و حتی بی ارتباط با موضوعی مورد استفاده واقع میشود. در اغلب موارد افراد بی آنکه معنای عمیق و واقعی فرهنگ را بدانند آنرا بکار میبرند .همه فکر میکنند معنی آنرا میدانند حال آنکه تشریح و تعریف فرهنگ واقعا مشکل است و هر کس یک تعریف از آن در ذهنش وجود دارد .

تعریف فرهنگ و چالشهای معنایی آن :

فرهنگ از جنبه لغوی اینطور تعریف میشود : الگوئی ثابت برای رفتارها و عملکردهای افراد با حدو مرز مشخص . با چنین تفکری فرهنگ واقعیاتی است که بطور سلسله وار در افراد یک جامعه یا سازمان خاص منجر به تولید رفتارهای مشخصی میگردد. تا اینجا تشریح و تعریف فرهنگ بنظر ساده است اما مشکل از آنجا آغاز میشود که برای طبقه بندی رفتارها و عملکردها از کلمات ” فرهنگ بد ” یا ” فرهنگ خوب ” استفاده میشود. بکاربردن کلمه فرهنگ برای تشریح رفتارها افراد را دچار اشتباه و سردرگمی میکند. همه ما از این نوع استفاده نادرست از کلمه فرهنگ در زندگی روزمره مثالهای زیادی در ذهن داریم مثلا وقتی پرسیده میشود : ” چرا حوادث در حال افزایش است ؟” پاسخ معمولا این است که :” فرهنگ ایمنی بد است .” این جمله کلی واقعا چه معنائی را به ذهن می آورد؟

فرهنگ سازمانی یا جامعه در واقع تصویری است که با کمک شواهدی از مطالعه در رفتارها یا عملکرد افراد ترسیم میشود بگونه ای که همه مخاطبان تقریبا یک برداشت واحد از مقوله فرهنگ آن سازمان با جامعه خاص داشته باشند . در برخی مواقع توصیف فرهنگ برای تشریح رفتارها و عملکرد افراد در مقطعی خاص زمانی یا مکانی کار اشتباهی است چون باعث منحرف شدن ذهن از مفهوم واقعی فرهنگ میگردد . آنچه بعنوان مجموعه رفتارها عملکردها و باورهای افراد در زمان و مکان خاصی مشاهده میشود نمیتواند فرهنگ به معنای تام و عام باشد . فرهنگ مفهومی بس عمیقتر از مشاهدات مقطعی و کوتاه مدت است .

فرهنگ چیزی نیست که با مشاهده بصورت کامل درک و به تصویر کشیده شود . فرهنگ را نمیتوان اندازه گیری کرد و با مقیاس ” خوب و بد ” سنجید . بنابراین هرگونه تغییری در این مقوله پیچیده نیز بسادگی امکانپذیر نیست و بدیهی است که قابل درک و لمس هم نباشد.

پس با تمام این اوصاف به راستی ” فرهنگ ” چیست ؟ دریک کلام باید گفت فرهنگ مفهومی است بسیارفراتر از آنچه مردم انجام میدهند به زبان می آورند یا به تصویر میکشند . بسیاری از مسائل فرهنگی صرفا در ذهن افراد جامعه است و شاید هرگز از ذهن آنان به بیرون درز نکند .

برای روشن تر شدن مفهوم فرهنگ به این مثال توجه کنید : دو کارگاهA و B را فرض کنید با کارکردهای مشابه که هرکدام متعلق به یک سازمان است. تصور کنید در هریک از آنها یک نفر مکانیک مشغول تعمیر موتور یک ماشین است. در هردو کارگاه یک کار مشابه در حال انجام است ولی نحوه انجام کار با توجه به تفاوتهای سازمانهای متبوع با هم متفاوت است . مثلا در کارگاه A کار بصورت دستوری و توسط سرپرست به کارگر در حال انجام است ولی در کارگاه B تعمیرات اصولا با روشهای ابتکاری و با حق انتخاب تعمیرکار انجام میگیرد. آنچه باعث این تفاوتها شده است چیزی جز فرهنگ سازمانی نیست .

در واقع با مشاهده رفتارهای افراد متوجه تفاوتهایی میشویم که منشاء آن فرهنگ تلقی میگردد. پس در مثال فوق میتوان نتیجه گرفت که :” فرهنگ کاری در دو کارگاه با هم متفاوت است .” در مشاهدات رفتارها باید به سه سوال اساسی پاسخ داد تا مفهوم تفاوت فرهنگی را متوجه شویم :

چه کاری انجام میشود؟ چرا انجام میشود ؟چگونه انجام میشود ؟

در مبحث ایمنی مبتنی بر رفتار نیز به این جنبه از فرهنگ توجه میشود .

“فرهنگ” در ایمنی مبتنی بر رفتار :

در این مقوله تنها نوشتن دستورالعملهای ایمنی و آموزش افراد و تاکید بر اجرای دستورات کافی نیست بلکه هدف این است که افراد به” ارزش” آموزش و دستورات ایمنی پی برند و خود متقاضی اجرای آنها باشند نه اینکه با زور و اجبار آنها را آموزش داده و انتظار داشته باشیم با این روش موفق باشیم . تجربیات مختلف در دنیا نشان داده که این روش شاید در کوتاه مدت موفق باشد ولی واقعیت آن است که نتوانسته موفق و پایدار باقی بماند .

قبل از آنکه وارد مبحث ایمنی شویم باید بدانیم چرا افراد همواره تابع دستورات نیستند ؟چرا ریسک میکنند ؟ چرا گاهی از قوانین سرپیچی میکنند ؟وهمه اینها “چگونه” اتفاق می افتد ؟

پاسخ به این سوالات فقط با “مشاهده و مطالعه رفتارهای افراد ” و شناخت نسبی از فرهنگ آنان بدست خواهد آمد.

اگر در سازمانها ایمنی مبتنی بر فرهنگ و رفتارهای افراد نهادینه گردد آنگاه میتوان از مستمر و بادوام بودن آن نیز اطمینان حاصل نمود. یک سازمان زمانی میتواند ادعا کند که تلاشهایش برای سازماندهی و نهادینه کردن ایمنی موثر بوده که برای اجرای دستورات ایمنی هیچ فشار و جبری بر افراد تحمیل نگردد.

در سازمانهایی که ایمنی پایدار و با دوام است افراد برای انجام اعمال ایمن تشویق نمیشوند و برای اهمال در ایمن کارکردن توبیخ نمیگردند. در این سازمانها انجام کارها به روش ایمن بخشی از فرهنگ ( باور و رفتار ذاتی) آنها و امری کاملا بدیهی است .

البته نباید فراموش کرد که وارد کردن ایمنی در فرهنگ کاری افراد امری است بسیار زمان بر و نیازمند پی گیری های مستمر و بی وقفه.

اما در بیشتر سازمانهایی که امروزه فعال و بعضا در بسیاری از زمینه ها موفق هستند ایمنی به شکلی که گفته شد مستقر نشده . در این سازمانها اعمال تشویق و توبیخ و تنبیه و کلا اجبار برای انجام رفتارهای ایمن امری رایج و متاسفانه بی نتیجه است.مشاهدات مختلف نشان داده افراد در این سازمانها بصورت شرطی و فقط در هنگام اعمال زور و فشار رفتار ایمن از خود نشان میدهند و به محض حذف این اجبار باز به رفتارهای غیر ایمن روی می آورند.

برای اینکه ایمنی بخشی از فرهنگ کاری افراد شود واقعا تلاش کرد و علم و هنر را با هم بکار برد تنها در آن صورت است که ایمنی ” یک ارزش عمیق ” در نهاد تک تک افراد خواهد شد که به راحتی فراموش نمیگردد. اگر ایمنی یک ارزش عمیق باشد آنگاه همه افراد سازمان در یک جهت یعنی ” دوام و بقای ایمنی ” تلاش میکنند. در این صورت رفتار افراد همواره و در هرشرایطی مبتنی بر ” ارزشهای ایمنی ” خواهد بود. در واقع مفهوم ” فرهنگ ایمنی ” یعنی همین .

فرهنگ ایمنی:

قبلا گفته شدفرهنگ به این مفهوم نیست که دریابیم مردم “چه کاری ” را انجام میدهند بلکه فرهنگ یعنی بدانیم مردم “چرا” این کارها را انجام میدهند .اگر فرهنگ ایمنی را هم با همین مفهوم بشناسیم آنگاه تصمیم گیری هایمان مبتنی بر رفتارهای افراد و بر اساس عوامل تاثیر گذار بر رفتارهای ایشان خواهد بود.

یکی از راههای شناخت فرهنگ این است که بتوانیم در فرآیندهای رسمی و غیر رسمی مرتبط با رفتارهای افراد رسوخ کنیم . اما ابتدا باید فرآیندهای رسمی و غیر رسمی را بشناسیم.

فرآیندهایا سیستمهای رسمی رویکردها و کارهای اجرائی هستند که سازمانها با استفاده از آنهابر رفتارهای داخل سازمانی افراد تاثیر میگذارند.

فرآیندها یا سیستمهای غیر رسمی عملکردهای متقابل اجتماعی بین اعضای گروهی است که قادرند رفتارهای داخل سازمانی را شکل دهند. فرآیندهای غیررسمی شامل نرم های اجتماعی و ارزشهایی است که توسط اجتماع حمایت میشوند.

عدم توازن( فرهنگی ) در سازمانها:

یک سازمان متوازن با تاکید بر تمام پایه هایی که در مدل فوق نشان داده شده است حرکت میکند و به نتایج دسترسی میابد . در این سازمانها فرآیندها – ارزشها و رفتارها به یک اندازه اهمیت دارند . اما در سازمانهایی که از حالت توازن خارج شده اند مدیران فقط بر یکی از دو اصل فرآیند ها و نتایج تاکید میکنند .دراینگونه سازمانها چون مدیران جدید مهارتهای مدیریتی شان را از مدیران قبلی می آموزند ممکن است نتوانند توجه کارکنان را بصورت انحصاری بر یک یا دو اصل ( فرآیندها و یا نتایج) متمرکز کنند.

مدیران چنین سازمانهایی تمام وقت خود را صرف فقط یکی از اصول سازنده فرهنگ سازمانی میکنند و کارکنان را با استفاده از ابزارهایی نظیر حقوق و مزایا و پاداشها یا ترفیعات مجبور به انجام کار مینمایند درنتیجه و درظاهر این سازمانها بنظر موفق می آیند و علی رغم نامتوازن بودن ماندگاری طولانی مدتی دارند.

در ادامه انواع سازمانهای نامتوازن را مورد بررسی قرارمیدهیم . این سازمانها بر اساس نوع جهت گیری فرهنگی عمدتا در سه دسته جای میگیرند:

1- با جهت گیری بر مبنای نتایج 2- با جهت گیری بر مبنای فرآیندها 3- بدون جهت گیری مشخص

1- جهت گیری بر مبنای نتایج:

در آمریکا بسیاری از مدیران با تاکید بیش از حد بر نتایج کارکنان خود را مدیریت میکنند و فرهنگ درون سازمانی را شکل میدهند. این معضل به سیستم آموزشی برمیگردد . در نظام آموزشی مدیران اینگونه آموزش میبینند که با توجه سازمان برای اهداف سالیانه سازمان برنامه ریزی کرده ونتایج را تخمین زده و ارزیابی نمایند.

اغلب مدیرانی که وارد سازمانهای نظامی میشوند به سوی نایج از قبل جهت گیری شده سوق داده میشومد . صنایعی که این گروه از مدیران را بکار میگمارند نظیر شرکتهای هوا-فضا صنایع دفاع و…. هرچند وقت یکبار مجبورمیشوند به اقتضای شرایط جهت گیری خود را تغییر دهند.

شاید سازمانهایی که بیش از حد بر روی نتایج تاکید دارند از بسیاری جهات خیلی موفق باشند اما این موفقیتها فقط با تلاش بیش از حد و زحمات طاقت فرسای مدیران ارشد و کلیدی سازمان بدست می آید . در این سازمانها همچنین هزینه های پرسنلی بسیار بالاست. کارکنان استرس روانی زیادی تحمل میکنند و تعداد افرادی که جابجا میشوند تغییر شغل میدهند یا دچاربیماریها و آسیبهای روانی و جسمی میشوند قابل توجه است.

شاید تنها حسن این سازمانها بالا بودن میزان مشارکت کارکنان در برنامه های گروهی باشد .

از آنجا که غالبا” تمام هم و غم” مدیران این قبیل سازمانها ” اعداد و ارقام و آمار” است کارکنان منابع اطلاعات آماری هستند که برای بودجه بندی – تعیین شاخصهای تولیدی – محاسبه میزان اثربخشی و بررسی وضعیت ایمنی مورد استفاده واقع میشوند.

در چنین سازمانهایی با جهت گیری ” عددی ” وقتی نتایج مورد انتظارحاصل نمیشود مدیران بدنبال ” فردی ” میگردند تا او را بعنوان خرابکار و عامل عدم تحقق نتایج توبیخ و سرزنش نمایند.

در این سازمانها کارکنان همواره با احساس ترس از عدم حصول نتایج از پیش تعیین شده و عدم اطمینان ناشی از ” بی کفایتی ” فعالیتهایشان مواجه هستند و در نتیجه در تمام تلاشها و فعالیتهای کاری شان با مشکلات مختلفی روبرو میشوند. تلاشهایشان چون صرفا مبتنی بر نتایج است دائما به یک موضوع فکر میکند :” سنجش اثر بخش عملکردهایشان توسط مدیریت ” و در نتیجه بر سر اینکه ” کی برنده است ” با هم به رقابت میپردازند تا مدیران را راضی و خوشنود نگه دارند. در عین حال که به روش سنجش عملکردهایشان توسط مدیریت با دیده شک مینگرند. آنان دائما احساس محرومیت دارند و فکر میکنند سازمان اهمیتی به وجودشان نمیدهد و فقط نتایج کارشان را سنجش میکند.

در مجموع میتوان گفت که جهت گیری بر مبنای نتایج به ندرت نشان از عملکرد متقابل کارکنان و مدیران دارد و کیفیت ارتباطات کارکنان باهم نیز موانع بیشتری بر سر راه هر تغییر عمده در فرهنگ ایجاد مینماید.

1-1- چالشهای سیستم ایمنی :

در اینگونه سازمانها شرایط استخدام- رویکردها ی ایجاد انگیزه و پاداش دهی در سیستم ایمنی نا آگاهانه کارکنان را تشویق به پنهان کردن یا نادیده گرفتن حوادث مینماید.

در سازمانهایی با جهت گیری بر مبنای نتایج کارکنان دائما بطور ضمنی تهدید میشوند:” در صورتی که حوادث یا نواقص ایمنی را گزارش کنند ممکن است شغل – درآمد یا فرصتهای ارتقا را از دست بدهند”. در نتیجه همواره از گزارش نواقص ایمنی و حتی حوادث منجر به آسیبهای جسمی طفره میروند و میترسند . آنان مشکلات را نادیده میگیرند و به راحتی آنها را انکار میکنند یا در گزارش حوادث خیلی از مسائل را به شکلی که ” خوشایند سیستم مبتنی بر نتایج ” باشد جلوه میدهند مثلا در پاسخ به این سوال که ” چطور شد چشمت آسیب دید ؟” جواب میدهند :” من عینک ایمنی ام را پوشیده بودم اما این براده های فلزی به جوری از دور وبر عینک وارد چشم من شدند !”

یعنی حادثه علی رغم ” عملکردهای کاملا مطلوب ایمنی ” اتفاق افتاده . اینگونه اظهارات مضحک بخصوص زمانی بیشتر شنیده میشود که برای عملکردهای مطلوب ایمنی “پاداش یا ارتقا و ترفیع ” درنظر گرفته شود. هرچه پاداشها بزرگتر و مهمتر باشند امکان اینکه حوادث جزئی یا near miss ها گزارش نشوند بیشتر خواهد بود.

2- جهت گیری بر مبنای فرآیند:

در نوع دیگری از جهت گیری ها بر فرآیندهای سازمانی تاکید بیش از حد میشود . این معضل بخصوص در سالهای اخیر در سازمانهایی که به سیستمهای نوین مدیریتی روی آورده اند بیشتر دیده میشود. گروهی از مدیران متوجه شده اند از آنجا که دسترسی به فرآیندها از نتایج بیشتر است پس باید به فرآیندهای سازمانی بیشتر و بهتر توجه نمایند بخصوص زمانی که سازمان بر بهبود کیفیت تاکید دارد.

راهکارهایی نظیر شفاف سازی درخواستها استانداردکردن روشهای انجام کارها و استقرار رویه هایی برای سنجش گام های کلیدی در فرآیندها به افزایش پایداری و بهبود مستمر این سازمانها کمک فراوانی نموده است.

در حالیکه توجه به فرآیندکار برای شناسائی مشکلات و نواقص در حین انجام آن موثر است از طرف دیگر بسیاری از مشکلات موجود در سازمانهای امروزی نه در فرآیندها بلکه در ” ارتباطات بین کارکنان و مدیران ” آنهاست.

در سازمانهای با رویکرد فرآیندی تمایل فراوانی به ایجاد یک سیستم برای تنظیم دقیق خروجی ( نتایج ) وجود دارد . درواقع در این نوع سازمانها هم به نتایج اما به شکلی دیگر اهمیت داده میشود ودر صورت بروز مشکلات در حصول نتایج به علل ریشه ای که در نوع ارتباطات افراد در فرآیندهاست توجهی نمیشود.

2-1- چالشهای سیستم ایمنی :

در این سازمانها بر خلاف سازمانهایی که بر روی نتایج تاکید دارند سیستمهایی برای ترغیب و تشویق کارکنان به گزارش مشکلات و نواقص در زمینه ایمنی ایجاد میگردد که معمولا در این سیستمهاتنها ابزار تشویقی افراد امکانات و تسهیلات رفاهی زندگی است.

ولی متاسفانه این روش اغلب به افزایش بروکراسی اداری و دلسرد شدن کارکنان از داشتن احساس مسئولیت و شکست سیستم در شناسائی علل نواقص و حل ریشه ای مشکلات منجر میگردد.

در بیشتر موارد علل ریشه ای مشکلات در “عملکردمدیریتی” است که باعث تخریب ارتباطات کارکنان با خودشان و حتی با مدیران میشود.

امروزه برای شناسائی مسائل و مشکلات موجود در فرآیندها از ابزارهای حل مسئله کمک میگیرند که بسیار هم موثر هستند.اما این ابزارها برای شناسائی مشکلات “رفتاری” مناسب نمیباشند. با استفاده از این ابزارها مشخص میشود که مشکلات عملکردی از درون سیستم نشات میگیرند و در نتیجه همه تلاشها در حل مسئله مبتنی بر تجزیه و تحلیل مشکلات سیستم است . این روش علی رغم موثر بودن موجب افزایش پیچیدگی و بروکراسی در سیستم میشود.

چنین راه حلهایی همچنین هزینه ها را افزایش میدهند و با کارهایی که ارزش بیشتری برای سیستم دارند رقابت میکنند. با این تفاسیر درجهت گیری فرآیندی این تصور وجود دارد که تمام “هم و غم” مدیریت کاغذبازی است .

کارکنان این نوع سازمانها برای حل مسائل و مشکلات موجود در فرآیندها بدون شناخت و درک کافی از علل ریشه ای مشکلات فقط به فرآیندها توجه دارند و اصلا به ذهنشان نمیرسد که ممکن است این مسائل که اغلب هم لاینحل میمانند ریشه در “رفتارها و نحوه ارتباطات افراد” باهم داشته باشند.

در این میان برخی سازمانها برای بهبود این وضع و حل مشکلاتی که به” فرآیندها” مرتبط نیستند از رویکرد “ایمنی مبتنی بر رفتار ” استفاده مینمایند . تئوری این روش بر مبنای کشف و حل مشکلات رفتاری بر اساس” مشاهده رفتار کارکنان در حین کار ” میباشد.

ولی از آنجا که همه کمبودها نواقص و نیازمندی های کارکنان فقط با ” مشاهده رفتار” ایشان بدست نمی آید لذا استفاده از این راه حل هم برای حل مسائل رفتاری در سازمانها تا حدود زیادی بی نتیجه است. بکارگیری این روش با مشکلاتی از این دست روبروست :

امکان مشاهده کارکنان در همه زمانها و همه مکانها وجود ندارد – تعاملات رفتاری کارکنان باهم موجب اختلال در ارزیابی مشاهدات میگردد- چک لیستهایی که برای ثبت مشاهدات رفتار کارکنان وجود دارد باید دقیقا در زمانی که افراد مشغول به انجام کار یا رفتاری هستند تکمیل شود.

این مشکلات احتمالا ناشی از تاکید بیش از حد بر سیستم گزارش دهی و فقدان توجه کافی به “ارزشهای ” مورد نیاز برای موفقیت در بهبود وضعیت ایمنی میباشد.

3- فقدان جهت گیری مشخص:

ازآنجا که سازمانهای فاقد جهت گیری مشخص بسیار متنوع هستند در اغلب موارد شناسائی آنها مشکل میگردد.

یک گروه ازاین سازمانها دچار جهت گیری اشتباه میشوند . اشتباه در جهت گیری ممکن است در هریک از پایه های بنیادین سازمان رخ دهد . از آنجا که در این سازمانها جهت گیری مشخصی وجود ندارد رفتارهای افراد غالبا تابع شرایط حاکم بر سازمان است و با تغییر مدیران و یا تغییر رفتارمدیران رفتارکارکنان هم تغییر مینماید.

جهت گیری گروهی دیگر اصلا قابل تشخیص نیست لذا این گروه را ” فاقد جهت گیری ” مینامند . در این سازمانها با عوض شدن مدیریت نحوه انجام کارها هم به یکباره تغییر میکند و حتی کاملا متضاد میشود . مثلا در نحوه گزارش دهی حوادث اگر رویه قبلی مبتنی بر نتایج بود با ورود مدیر جدید این کار مبتنی بر فرآیند میشود.

سخن آخر: چگونگی ایجاد فرهنگ ایمنی :

برای ایجاد ” فرهنگ ایمنی”در هرسازمانی بایستی فرآیندهایی بر مبنای علم و هنر مستقر کرده و سیستمی با جهت گیری مشخص و هدف دار برای رسیدن به نتایج و نیز حمایت از ماموریت و ارزشهای سازمان ایجاد نمائیم.

با این تفاسیر فقط یک روش تجربی عملا ثابت کرده که میتواند موثر باشد: ” سیستم ایمنی مبتنی بر رفتارها”

در این روش با مشاهده و ثبت بازخورهای افراد نسبت به شرایط بحرانی ایمنی رفتارها بصورت سیستماتیک مشخص میگردد. در نهایت با جمعبندی رفتارها به مجموعه ای با عنوان “فرهنگ سازمانی ” دسترسی پیداکرده و با شناخت فرهنگ سازمانی خیلی از نقاط تاریک و گره های کور و لاینحل مسائل سازمانی را میتوان حل کرد.

اما ایجاد فرهنگی که در آن “ایمنی” یکی از” ارزش” هایش باشد آسان نیست و کار پیچیده ای ست که نیازمند تعهدات طولانی تمام سطوح سازمانی میباشد.اساس ایجاد فرآیند ایمنی مبتنی بر رفتاربکارگیری علم مدیریت و هنر انسان شناسی است .

در تمامی سازمانهایی که امروزه در سیستم ایمنی مبتنی بر رفتار پیشرو و زبانزد هستند فرهنگ ایمنی از زیربنای افکار بسته و منجمد انسانها آغاز شد و با گذر از بحرانهای متعدد و با بهبود مستمر دائما رو به موفقتر بودن گذاشته است .

در یک کلام ” فرهنگ ایمنی ” خلق الساعه نیست و گاهی چندین نسل بدنبال هم آنرا تحقق میبخشند و گاه زمانی بیش از طول عمر یک سازمان برای ایجاد آن لازم است. پس صبور باشیم و همت کنیم تا : طرحی نو در فرهنگ در اندازیم .

اصول ایمنی و پیشگیری از حریق


واژه پیشگیری معمولاً با ایمنی همراه می باشد( ایمنی و پیشگیری)، در ابتدا با مفهوم هرکدام آشنا می شویم

تعریف پیشگیری:عبارت است از مجموعه اقداماتی که در ذهن تصور می  کنیم  تا با عملی نمودن آنها مانع از بروز حوادث ویا کاهش خسارات  گردیم.

تعریف ایمنی: عبارت است از میزان درجه دور بودن از خطر، واژه (Hazard) که در تعریف علمی ایمنی آمده است، در واقع شرایطی است که دارای پتانسیل رساندن آسیب به کارکنان، تجهیزات و ساختمانها، از بین بردن مواد یا کاهش کارایی در اجرای یک وظیفه از پیش تعیین شده می باشد. هنگامی که خطر (Hazard) وجود دارد  امکان وقوع اثرات منفی یاد شده وجود خواهد داشت. کلمه (Danger) گویای قرارگرفتن در معرض یک  (Hazard) است، یه این ترتیب ایمنی متضاد (Danger) بوده است، و در صدد حذف خطرات بالفعل موجود در محیط می باشد. ایمنی به طور صد در صد وجود ندارد و عملا هم هیچگاه حاصل نخواهد شد بدین خاطر است که گفته می شود ایمنی، حفاظت نسبی در برابر خطرات است.

منظور از ایمن و غیر ایمن چیست؟

یک مکان، یک کار معین و یا یک دستگاه زمانی ایمن در نظر گرفته می شود که احتمال خطر مرگ، مجروح شدن و یا ابتلا به بیماری برای کسانیکه در آنجا بوده یا با  آن دستگاه کار  می کنند در حد قابل قبول پایین باشد. به طور کلی، میتوان چنین گفت که میزان خطر قابل قبول با پایین آمدن سطح ایمنی، افزایش یافته  و با افزایش سطح ایمنی کاهش می یابد.

حیطه فعالیت ایمنی امروزه گسترش یافته و به شاخه ها و  به گرایشهای گوناگون دانشگاهی گسترش یافته است که عبارت است از :

1- مدیریت خطر

2- پیشگیری و کنترل خطرات

3- پیشگیری و کنترل حریق

1- مدیریت خطر: مدیریت هر مجموعه مسئول ایمنی و حتی بهداشت کارکنان و افراد تحت نظر خود است، همانگونه که یک مدیر برای بهره وری وسود آوری مسئولیتی سنگین دارد، در مورد ایمنی و بهداشت نیز چنین وضعیتی صادق است تولید از دست رفته ممکن است از طریق بهبود مدیریت مجددا بدست آید. اما هیچ راهی برای جبران تلفات انسانی که در نتیجه بروز حوادث حاصل می شود، وجود ندارد. این نکته مورد توافق متخصصان علم مدیریت است که تنها 15 درصد از مشکلات سازمانها یا کارخانه ها ممکن است بوسیله کارکنان حل و کنترل شود، در صورتیکه 85 درصد این مشکلات را می توان از طریق مدیریت مهار کرد.

عوامل اصلی در مدیریت خطر:

1- برنامه ریزی ایمنی

2- سازماندهی ایمنی و فعالیت های آن

3- هدایت برنامه های ایمنی

4- کنترل عملکرد ها و نتایج حاصله

ایمنی در کنار بهداشت: ایمنی به معنای محافظت کردن افراد از آسیبهای مربوط به حوادث است وبهداشت به معنای مصون داشتن افراد از بیماری و سالم نگهداشتن وضعیت جسمانی و روانی آنهاست این عوامل حائز اهیمت است، زیرا کارکنان و افرادی که از سلامتی برخوردارند و در محیطی ایمن فعالیت می کنند ثمر بخش ترند. به این دلیل مدیران آینده نگر، حامی برنامه های پیشرفت ایمنی و بهداشت هستند. امروزه به دلیل ملاحظات قانونی تمام سازمانها موظف به مراقبت ایمنی و بهداشتی کارکنان خود هستند.

2- پیشگیری و کنترل خطرات: هر ساله میلیونها حادثه در دنیا اتفاق می افتد. برخی از این حوادث باعث مرگ و برخی دیگر موجب از کار افتادگی موقت می شوند که ممکن است ماهها دوام یابد. حوادث ناشی از کار  نیز سبب ناراحتی افراد بشر و زیانهای اقتصادی می گردند. و جامعه متحمل خسارات فراوان می شود. به همین جهت جلوگیری از آنها وظیفه ای مهم و اساسی است.

تعریف حادثه : آنچه انسان را ناخواسته از مسیر زندگی طبیعی منحرف ساخته و برای او ناراحتی جسمی و روانی و یا خسارات مالی ایجاد نماید، حادثه نامیده می شود. در دایره المعارف سازمان بین المللی کار ، حادثه چنین تعریف شده است : (( حادثه عبارت است از یک اتفاق پیش بینی نشده و خارج از انتظار که سبب صدمه و آسیب گردد )) تعریف حادثه ناشی از کار عبارت است از حادثه ای که در حین انجام کار و به سبب آن برای بیمه شده اتفاق می افتد. مقصود از حین انجام کار تمامی اوقاتی است که بیمه شده در کارگاه، مؤسسات وابسته، ساختمانها و محوطه آن مشغول کار باشد، یا به دستور کارفرما در خارج از محوطه کارگاه مأمور انجام کاری می شود. ضمنا” تمام اوقات رفت و آمد بیمه شده از منزل به کارگاه و بالعکس جزء اوقات کار محسوب می شود.

ایمنی  در محیط کار : ایمنی شرایطی است که منابع انسانی را از عوامل مضری که می تواند سلامتی آنان را به خطر اندازد، مصون می دارد در سازمانها ادارات و مراکز صنعتی مسئولیت عمده ایمن سازی محیط کار به عهده مدیران سطح بالای آنها است. البته اهمیت همکاری کلیه کارکنان در محیط امن را نمی توان نادیده گرفت. بعبارت دیگر ایمنی کار عبارت است از : فراهم آوردن موجباتی که از بیماریها و حوادث ناشی از کارهای صنعتی و تجاری و… جلوگیری می کند. یعنی هر چه تعداد حوادث کمتر باشد می توان گفت که ایمنی بیشتری در آن محیط وجود دارد. حوادث معمولا نتیجه شرایط و یا عملیات نامطمئن و نا ایمن می باشند. شرایط نا ایمن شامل استفاده از تجهیزات بد طراحی شده و غیر مجهز، محیط پر خطر به عنوان نمونه، لیز بودن زمین بدلیل ریختن آب، ابزار و تجهیزات قدیمی و مستهلک، عملیات نامطمئن و نا ایمن از سوی کارکنان و بدلیل استفاده نامناسب از ابزار و تجهیزات است. باید توجه داشت که تمام عملیات غیر ایمن منتهی به حادثه نمی شود و تمام حوادث به آسیب و صدمه ختم نخواهد شد بسیاری از مسئولین رسیدگی و بررسی حوادث معتقدند که اکثر حوادث در نتیجه خطای انسانها بوجود می آیند. البته حوادثی نیز بدلیل نقص ابزار و تجهیزات یا محیط کاری نا ایمن رخ داده است. اما در بیشتر موارد به مزایای ایمنی ابزار و تجهیزات و محیط مطمئن از سوی کارکنان توجهی نشده ، یا توصیه های ایمنی و احتیاط های لازم نادیده گرفته شده اند.

روش های طبقه بندی حوادث :

حوادث را می توان به روشهای گوناگونی طبقه بندی نمود :

1- حوادث ناشی از خطاهای انسانی( خستگی، بی دقتی، شوخی و…)

2- حوادث ناشی از نقص فنی تجهیزات( نقص الکتریکی، نقص مکانیکی و…)

3- حوادث ناشی از شرایط محیطی و طبیعی مانند: عدم روشنایی کافی، تهویه نامناسب، سر و صدا ، زلزله ، صاعقه و…..

روشهای پیشگیری از حوادث :

1- وضع مقررات قانونی

2- تعیین اصول و میزان ها

3- بازرسی ها

4- تحقیقات فنی

5- تحقیقات پزشکی

6- تحقیقات روانشناسی

7- تحقیقات کاری

8- آموزش و راهنمایی

9 – تشویق و تنبیه

10-  استفاده از سوابق برای تجزیه و تحلیل حوادث و در نظر گرفتن اقدامات اصلاحی و پیشگیرانه

ایمنی و پيشگيري از حريق

امروزه ميدانيم دنياي پيشرفته صنعتي مديون آتش است . آتش گرما مي دهد روشني
مي بخشد، كوره هاي صنايع را داغ مي كند، پخت و پز را آسان ميكند و بطور كلي ميتوان گفت بدون آتش زندگي خيلي سخت و مشكل ، صنايع و كارخانجات تعطيل و برگشتن جامعه به زمان عصر حجر خواهد بود . بنابراين مي بينيم كه آتش خدمت بزرگي به دنيا و جهان بشريت كرده و به همين لحاظ از قديم الايام مورد توجه و احترام بشر قرار گرفته است .

ضرب المثلي است كه مي گويد آتش خدمتگزار خوبي است اما ارباب بدي است ، يعني هر كجا كه ما خطر آتش را جدي نگـيريم و يا آگاه به خطرات آن نباشيم هر لحظه ممكن است حريقي رخ دهد و هر آنچه را در پيرامون خود دارد بسوزاند .

خطرات حريق همواره متناسب با پيشرفتهاي تكنولوژي برق آسا منحنی صعودي      مي پيمايد ، لذا پيوسته بر تعداد و شدت حريق ها و انفجارات و در نتيجه بر مقدار خسارات و تعداد تلفات و جراحات بمراتب افزوده مي شود و دانش بشري با وجود قرنها تلاش پيگير راه حل قاطعي براي خنثي كردن كامل حريق و انفجار نيافته است . اما بررسي آمارهاي دقيق حريق توسط كشورهاي مترقي ثابت نموده كه بيش از 75 تا 80 درصد حريقها قابل پيش بيني و پيشگيري مي باشد و در صورت استفاده صحيح از ادوات و تجهيزات آتش نشاني عصر حاضر و آموزش و تمرين واقعي كافي و مداوم مي توان خسارات و تلفات حريقهاي غير قابل پيش بيني را نيز به حداقل ممكن كاهش داد . پيش بيني و پيشگيري خطرات حريق ، ايجاد اطلاعات پر دامنه و عميق علمي و فني مي نمايد كه از يك قرن پيش ضرورت آن كاملاً احساس و به ايجاد رشته مهندسي حفاظت از حريق منجر گرديد كه همواره وسعت معلومات و اهميت آن سیري  صعودي داشته ، زيرا  به ناچار بايستي با تكنولوژي روز همگام شود و با تهيه و تدوين انواع آئين نامه ها و استانداردهاي معتبر و رعايت و اجراي آنها تا جايي كه ممكن است از بروز حريقهاي احتمالي كاسته شود .

حريق ممكن است به هر نوع ساختمان ، تأسيسات يا  محوطه ای حمله ور شود ، هيچ خانه ، مدرسه ، اداره ، كارخانه، آزمايشگاه ،‌بيمارستان ، انبار ، جنگل ، مزرعه ،‌كشتي ، هواپيما ،‌ قطار، خودرو و… نيست كه از خطر آتش سوزي مصون باشد . اگر چند سال در بجای معيني حريقی رخ ندهد علامت مصون بودنش از آتش نيست همانطور كه اگر چندين سال شخصی بيمار نشود دليل مصون بودنش از بيماري نمی باشد . پس آتش سوزي جنبه عمومي داشته در هر جا و براي هركس امكان اتفاق دارد و اغلب متضمن خسارات سنگين مالي و تلفات و جراحات جاني است . بايد در نظر داشت كه حفاظت از حريق به هيچ وجه در انحصار سازمانهاي آتش نشاني و يا واحدهاي آتش نشاني نمي باشد . اينها اگر به وظايف خود خوب عمل كنند و وسايل كافي و تجهیزات به روز در دست داشته و آموزش و تمرين صحيح و مداومي نیز دارا باشند تنها كمك یار خواهند بود و حفاظت اصلي با خود اشخاص و صاحبان صنايع و حرف و مديران سازمانها و دستگاههاي مختلف دولتي و غیر دولتی است .

در غير اينصورت به اين ماند كه شخصي بدليل بيمه عمر بودن و وجود بيمارستان در شهر مربوطه به سلامت خود و پيشگيري از خطرات و تصادفات توجه نكند . بديهي است كه نتيجه ای جز تباهي نيست .

اصول و مباني پیشگیری از حریق:

ايمني از حريق در ساختمانها و اماکن به كمك تحقيق ، طراحي و مديريت ميسر مي گردد ، دامنه مطالعاتي آن بسيار وسيع و شامل علوم مختلف در رشته هاي گوناگون می باشد. عــلاوه بـر علـوم فنـي و تجـربي در صـنعت سـاختمــان ، از علـوم اداري ، روان شناسي ، جامعه شناسي و دانش هاي مشابه نيز استفاده مي شود كه هر يك به نحوي و اندازه اي در آن سهيم هستند .

روش های دستيابي به ايمني از حريق:

1- شناخت علل حريق و كوشش براي جلوگيري از بروز آن.

2- شناسائي علل رشد و گسترش حريق و كوشش براي مصون و محفوظ ماندن در مقابل آن .

3- يادگيري اداره کردن (مهار) حريق و كوشش براي كنترل و خاموش نمودن آتش سوزي .

 

در عمل ، با علم و آگاهي به اينكه حريق ها چگونه بروز مي كنند ، چطور گسترش  مي يابند و به چه نحوي مي توان آنها را كنترل و خاموش نمود ،‌از طريق انجام برنامه هايي جداگانه براي فراهم نمودن ايمني به شرح زير میتوان اقدام نمود:

 

الف ) تدوين و اجراي استانداردها و آئين نامه هاي پيشگيري از بروز حريق

ايـن گروه بـرنامه ريزي ها شامل تمام ملزومات و اقداماتـي است كه به نحـــوي موجبات آتش سوزي و بروز حريق را از ميان بردارند . فعاليتهايي مانند كوششهاي تحقيقاتي و تعليماتي پيرامون مسائل گوناگون آتش گيري و آتش سوزي ، تهيه و تنظيم و آموزش توصيه ها و پيشگيريها ، توسعه روش هاي اداري و خدمات ايمني و به طور كلي تمام اقداماتي كه در مجموع به خاطر رو به رو نشدن با آتش سوزي بكار ميروند ، از اين زمره اند . اين گروه فعاليتها معمولاً در مراكزي مانند دانشگاهها ، آزمايشگاههاي آتش و حريق شناسي ، سازمانهاي پژوهشهاي علمي و صنعتـي ، مـؤسسه هاي تحقيقاتي و تهيه استاندارد و گاهي شركتهاي بيمه آتش سوزي انجام مي گيرد ، اين اقدامات همگي تحت عنوان ممانعت از حريق نام برده مي شوند .

 

ب) تدوين و اجراي استانداردها و آئين نامه هاي ساختماني محافظت در برابر حريق

بطـور كلي اين كوشش ها به منظور فراهم نمودن شرايطي از پيش بررسي ، تدارك و طــرح مي شوند تا در صورت وقوع حريق ، تلفات و زيانهاي جاني و مالي ناشي از آتش سوزي به كمترين مقدار برسد . اين طرز عمل را در حقيقت نوعي مواجه شدن با حريق به شكل ساكن و غير عامل است ، در جهت محافظت مواجه شونده ها ( اعم از انسان ، ساختمان و غيره ) و همچنين كنترل و جلوگيري از رشد ، گسترش و ادامه آتش سوزي به كار گرفته مي شود . اين دور انديشي ها در قلمرو و موضوع فعاليت مؤسسه هاي تحقيقاتي ممانعت از حريق نيست و بيشتر در حوزه فعاليت سازمانهايي است كه بر صنعت ساختمان و ساخت نظارت دارند. اصطلاح محافظت در برابر حريق در اينجا مترادف با افزايش ايمني ، قابليت ، استعداد ، تاثير ناپذيري و مقدار مقاومت مواجه شونده در برابر آتش سوزي و گسترش حريق به كار مي رود .

 

ج) ايجاد سازمانهاي آتش نشاني و توسعه تدابير و تعليمات اطفاي حريق

اين گروه برنامه ها مواقعي بكار گرفته مي شوند كه حريق وقوع يافته و ناچار بايد به طور فعال و عامل با آن مبارزه كرد . در واقع ، آخرين تلاشهايي هستند كه به اميد حفظ ايمني مي توان به آنها متوسل شد . هـزينه بـه كـارگيري ايـن كوششها نسبتـاً زياد است اما در مواردي كه آگاهي دانش و فرهنگ ممانعت و محـافظت براي دستيابي به ايمني كفــايت نمي كند ، ضمن از دســت رفتن بخشي از ايمني ، الزاماً بايد در ايجاد و توسعه فنون مبارزه با حريق و تنظيم و تعليم عمليات و تدابير آتش نشاني نيز همت گـماشت .

لازم به توضيح است كه بسياري از كوششها حالتي مشترك داشته و ميتوان آنها را جزء همه گروه ها منظور نمود . تأمين شبكه آبرساني شهري وصنعتی براي عمليات اطفاء حريق ، آموزش همگاني و بالا بردن فرهنگ عمومي در مورد آتش نشاني و آتش سوزي ، تدارك وسايـل خودكــار خاموش كننده ( شبكه آب افشان اتوماتيك و …. )  و جلو گيري از حريق در ساختمانها  و مانند آن از اين گونه كوشش ها هستند .

 

واژه پیشگیری معمولاً با ایمنی همراه می باشد( ایمنی و پیشگیری)، در ابتدا با مفهوم هرکدام آشنا می شویم

تعریف پیشگیری:عبارت است از مجموعه اقداماتی که در ذهن تصور می  کنیم  تا با عملی نمودن آنها مانع از بروز حوادث ویا کاهش خسارات  گردیم.

تعریف ایمنی: عبارت است از میزان درجه دور بودن از خطر، واژه (Hazard) که در تعریف علمی ایمنی آمده است، در واقع شرایطی است که دارای پتانسیل رساندن آسیب به کارکنان، تجهیزات و ساختمانها، از بین بردن مواد یا کاهش کارایی در اجرای یک وظیفه از پیش تعیین شده می باشد. هنگامی که خطر (Hazard) وجود دارد  امکان وقوع اثرات منفی یاد شده وجود خواهد داشت. کلمه (Danger) گویای قرارگرفتن در معرض یک  (Hazard) است، یه این ترتیب ایمنی متضاد (Danger) بوده است، و در صدد حذف خطرات بالفعل موجود در محیط می باشد. ایمنی به طور صد در صد وجود ندارد و عملا هم هیچگاه حاصل نخواهد شد بدین خاطر است که گفته می شود ایمنی، حفاظت نسبی در برابر خطرات است.

منظور از ایمن و غیر ایمن چیست؟

یک مکان، یک کار معین و یا یک دستگاه زمانی ایمن در نظر گرفته می شود که احتمال خطر مرگ، مجروح شدن و یا ابتلا به بیماری برای کسانیکه در آنجا بوده یا با  آن دستگاه کار  می کنند در حد قابل قبول پایین باشد. به طور کلی، میتوان چنین گفت که میزان خطر قابل قبول با پایین آمدن سطح ایمنی، افزایش یافته  و با افزایش سطح ایمنی کاهش می یابد.

حیطه فعالیت ایمنی امروزه گسترش یافته و به شاخه ها و  به گرایشهای گوناگون دانشگاهی گسترش یافته است که عبارت است از :

1- مدیریت خطر

2- پیشگیری و کنترل خطرات

3- پیشگیری و کنترل حریق

1- مدیریت خطر: مدیریت هر مجموعه مسئول ایمنی و حتی بهداشت کارکنان و افراد تحت نظر خود است، همانگونه که یک مدیر برای بهره وری وسود آوری مسئولیتی سنگین دارد، در مورد ایمنی و بهداشت نیز چنین وضعیتی صادق است تولید از دست رفته ممکن است از طریق بهبود مدیریت مجددا بدست آید. اما هیچ راهی برای جبران تلفات انسانی که در نتیجه بروز حوادث حاصل می شود، وجود ندارد. این نکته مورد توافق متخصصان علم مدیریت است که تنها 15 درصد از مشکلات سازمانها یا کارخانه ها ممکن است بوسیله کارکنان حل و کنترل شود، در صورتیکه 85 درصد این مشکلات را می توان از طریق مدیریت مهار کرد.

عوامل اصلی در مدیریت خطر:

1- برنامه ریزی ایمنی

2- سازماندهی ایمنی و فعالیت های آن

3- هدایت برنامه های ایمنی

4- کنترل عملکرد ها و نتایج حاصله

ایمنی در کنار بهداشت: ایمنی به معنای محافظت کردن افراد از آسیبهای مربوط به حوادث است وبهداشت به معنای مصون داشتن افراد از بیماری و سالم نگهداشتن وضعیت جسمانی و روانی آنهاست این عوامل حائز اهیمت است، زیرا کارکنان و افرادی که از سلامتی برخوردارند و در محیطی ایمن فعالیت می کنند ثمر بخش ترند. به این دلیل مدیران آینده نگر، حامی برنامه های پیشرفت ایمنی و بهداشت هستند. امروزه به دلیل ملاحظات قانونی تمام سازمانها موظف به مراقبت ایمنی و بهداشتی کارکنان خود هستند.

2- پیشگیری و کنترل خطرات: هر ساله میلیونها حادثه در دنیا اتفاق می افتد. برخی از این حوادث باعث مرگ و برخی دیگر موجب از کار افتادگی موقت می شوند که ممکن است ماهها دوام یابد. حوادث ناشی از کار  نیز سبب ناراحتی افراد بشر و زیانهای اقتصادی می گردند. و جامعه متحمل خسارات فراوان می شود. به همین جهت جلوگیری از آنها وظیفه ای مهم و اساسی است.

تعریف حادثه : آنچه انسان را ناخواسته از مسیر زندگی طبیعی منحرف ساخته و برای او ناراحتی جسمی و روانی و یا خسارات مالی ایجاد نماید، حادثه نامیده می شود. در دایره المعارف سازمان بین المللی کار ، حادثه چنین تعریف شده است : (( حادثه عبارت است از یک اتفاق پیش بینی نشده و خارج از انتظار که سبب صدمه و آسیب گردد )) تعریف حادثه ناشی از کار عبارت است از حادثه ای که در حین انجام کار و به سبب آن برای بیمه شده اتفاق می افتد. مقصود از حین انجام کار تمامی اوقاتی است که بیمه شده در کارگاه، مؤسسات وابسته، ساختمانها و محوطه آن مشغول کار باشد، یا به دستور کارفرما در خارج از محوطه کارگاه مأمور انجام کاری می شود. ضمنا” تمام اوقات رفت و آمد بیمه شده از منزل به کارگاه و بالعکس جزء اوقات کار محسوب می شود.

ایمنی  در محیط کار : ایمنی شرایطی است که منابع انسانی را از عوامل مضری که می تواند سلامتی آنان را به خطر اندازد، مصون می دارد در سازمانها ادارات و مراکز صنعتی مسئولیت عمده ایمن سازی محیط کار به عهده مدیران سطح بالای آنها است. البته اهمیت همکاری کلیه کارکنان در محیط امن را نمی توان نادیده گرفت. بعبارت دیگر ایمنی کار عبارت است از : فراهم آوردن موجباتی که از بیماریها و حوادث ناشی از کارهای صنعتی و تجاری و… جلوگیری می کند. یعنی هر چه تعداد حوادث کمتر باشد می توان گفت که ایمنی بیشتری در آن محیط وجود دارد. حوادث معمولا نتیجه شرایط و یا عملیات نامطمئن و نا ایمن می باشند. شرایط نا ایمن شامل استفاده از تجهیزات بد طراحی شده و غیر مجهز، محیط پر خطر به عنوان نمونه، لیز بودن زمین بدلیل ریختن آب، ابزار و تجهیزات قدیمی و مستهلک، عملیات نامطمئن و نا ایمن از سوی کارکنان و بدلیل استفاده نامناسب از ابزار و تجهیزات است. باید توجه داشت که تمام عملیات غیر ایمن منتهی به حادثه نمی شود و تمام حوادث به آسیب و صدمه ختم نخواهد شد بسیاری از مسئولین رسیدگی و بررسی حوادث معتقدند که اکثر حوادث در نتیجه خطای انسانها بوجود می آیند. البته حوادثی نیز بدلیل نقص ابزار و تجهیزات یا محیط کاری نا ایمن رخ داده است. اما در بیشتر موارد به مزایای ایمنی ابزار و تجهیزات و محیط مطمئن از سوی کارکنان توجهی نشده ، یا توصیه های ایمنی و احتیاط های لازم نادیده گرفته شده اند.

روش های طبقه بندی حوادث :

حوادث را می توان به روشهای گوناگونی طبقه بندی نمود :

1- حوادث ناشی از خطاهای انسانی( خستگی، بی دقتی، شوخی و…)

2- حوادث ناشی از نقص فنی تجهیزات( نقص الکتریکی، نقص مکانیکی و…)

3- حوادث ناشی از شرایط محیطی و طبیعی مانند: عدم روشنایی کافی، تهویه نامناسب، سر و صدا ، زلزله ، صاعقه و…..

روشهای پیشگیری از حوادث :

1- وضع مقررات قانونی

2- تعیین اصول و میزان ها

3- بازرسی ها

4- تحقیقات فنی

5- تحقیقات پزشکی

6- تحقیقات روانشناسی

7- تحقیقات کاری

8- آموزش و راهنمایی

9 – تشویق و تنبیه

10-  استفاده از سوابق برای تجزیه و تحلیل حوادث و در نظر گرفتن اقدامات اصلاحی و پیشگیرانه

ایمنی و پيشگيري از حريق

امروزه ميدانيم دنياي پيشرفته صنعتي مديون آتش است . آتش گرما مي دهد روشني
مي بخشد، كوره هاي صنايع را داغ مي كند، پخت و پز را آسان ميكند و بطور كلي ميتوان گفت بدون آتش زندگي خيلي سخت و مشكل ، صنايع و كارخانجات تعطيل و برگشتن جامعه به زمان عصر حجر خواهد بود . بنابراين مي بينيم كه آتش خدمت بزرگي به دنيا و جهان بشريت كرده و به همين لحاظ از قديم الايام مورد توجه و احترام بشر قرار گرفته است .

ضرب المثلي است كه مي گويد آتش خدمتگزار خوبي است اما ارباب بدي است ، يعني هر كجا كه ما خطر آتش را جدي نگـيريم و يا آگاه به خطرات آن نباشيم هر لحظه ممكن است حريقي رخ دهد و هر آنچه را در پيرامون خود دارد بسوزاند .

خطرات حريق همواره متناسب با پيشرفتهاي تكنولوژي برق آسا منحنی صعودي      مي پيمايد ، لذا پيوسته بر تعداد و شدت حريق ها و انفجارات و در نتيجه بر مقدار خسارات و تعداد تلفات و جراحات بمراتب افزوده مي شود و دانش بشري با وجود قرنها تلاش پيگير راه حل قاطعي براي خنثي كردن كامل حريق و انفجار نيافته است . اما بررسي آمارهاي دقيق حريق توسط كشورهاي مترقي ثابت نموده كه بيش از 75 تا 80 درصد حريقها قابل پيش بيني و پيشگيري مي باشد و در صورت استفاده صحيح از ادوات و تجهيزات آتش نشاني عصر حاضر و آموزش و تمرين واقعي كافي و مداوم مي توان خسارات و تلفات حريقهاي غير قابل پيش بيني را نيز به حداقل ممكن كاهش داد . پيش بيني و پيشگيري خطرات حريق ، ايجاد اطلاعات پر دامنه و عميق علمي و فني مي نمايد كه از يك قرن پيش ضرورت آن كاملاً احساس و به ايجاد رشته مهندسي حفاظت از حريق منجر گرديد كه همواره وسعت معلومات و اهميت آن سیري  صعودي داشته ، زيرا  به ناچار بايستي با تكنولوژي روز همگام شود و با تهيه و تدوين انواع آئين نامه ها و استانداردهاي معتبر و رعايت و اجراي آنها تا جايي كه ممكن است از بروز حريقهاي احتمالي كاسته شود .

حريق ممكن است به هر نوع ساختمان ، تأسيسات يا  محوطه ای حمله ور شود ، هيچ خانه ، مدرسه ، اداره ، كارخانه، آزمايشگاه ،‌بيمارستان ، انبار ، جنگل ، مزرعه ،‌كشتي ، هواپيما ،‌ قطار، خودرو و… نيست كه از خطر آتش سوزي مصون باشد . اگر چند سال در بجای معيني حريقی رخ ندهد علامت مصون بودنش از آتش نيست همانطور كه اگر چندين سال شخصی بيمار نشود دليل مصون بودنش از بيماري نمی باشد . پس آتش سوزي جنبه عمومي داشته در هر جا و براي هركس امكان اتفاق دارد و اغلب متضمن خسارات سنگين مالي و تلفات و جراحات جاني است . بايد در نظر داشت كه حفاظت از حريق به هيچ وجه در انحصار سازمانهاي آتش نشاني و يا واحدهاي آتش نشاني نمي باشد . اينها اگر به وظايف خود خوب عمل كنند و وسايل كافي و تجهیزات به روز در دست داشته و آموزش و تمرين صحيح و مداومي نیز دارا باشند تنها كمك یار خواهند بود و حفاظت اصلي با خود اشخاص و صاحبان صنايع و حرف و مديران سازمانها و دستگاههاي مختلف دولتي و غیر دولتی است .

در غير اينصورت به اين ماند كه شخصي بدليل بيمه عمر بودن و وجود بيمارستان در شهر مربوطه به سلامت خود و پيشگيري از خطرات و تصادفات توجه نكند . بديهي است كه نتيجه ای جز تباهي نيست .

اصول و مباني پیشگیری از حریق:

ايمني از حريق در ساختمانها و اماکن به كمك تحقيق ، طراحي و مديريت ميسر مي گردد ، دامنه مطالعاتي آن بسيار وسيع و شامل علوم مختلف در رشته هاي گوناگون می باشد. عــلاوه بـر علـوم فنـي و تجـربي در صـنعت سـاختمــان ، از علـوم اداري ، روان شناسي ، جامعه شناسي و دانش هاي مشابه نيز استفاده مي شود كه هر يك به نحوي و اندازه اي در آن سهيم هستند .

روش های دستيابي به ايمني از حريق:

1- شناخت علل حريق و كوشش براي جلوگيري از بروز آن.

2- شناسائي علل رشد و گسترش حريق و كوشش براي مصون و محفوظ ماندن در مقابل آن .

3- يادگيري اداره کردن (مهار) حريق و كوشش براي كنترل و خاموش نمودن آتش سوزي .

 

در عمل ، با علم و آگاهي به اينكه حريق ها چگونه بروز مي كنند ، چطور گسترش  مي يابند و به چه نحوي مي توان آنها را كنترل و خاموش نمود ،‌از طريق انجام برنامه هايي جداگانه براي فراهم نمودن ايمني به شرح زير میتوان اقدام نمود:

 

الف ) تدوين و اجراي استانداردها و آئين نامه هاي پيشگيري از بروز حريق

ايـن گروه بـرنامه ريزي ها شامل تمام ملزومات و اقداماتـي است كه به نحـــوي موجبات آتش سوزي و بروز حريق را از ميان بردارند . فعاليتهايي مانند كوششهاي تحقيقاتي و تعليماتي پيرامون مسائل گوناگون آتش گيري و آتش سوزي ، تهيه و تنظيم و آموزش توصيه ها و پيشگيريها ، توسعه روش هاي اداري و خدمات ايمني و به طور كلي تمام اقداماتي كه در مجموع به خاطر رو به رو نشدن با آتش سوزي بكار ميروند ، از اين زمره اند . اين گروه فعاليتها معمولاً در مراكزي مانند دانشگاهها ، آزمايشگاههاي آتش و حريق شناسي ، سازمانهاي پژوهشهاي علمي و صنعتـي ، مـؤسسه هاي تحقيقاتي و تهيه استاندارد و گاهي شركتهاي بيمه آتش سوزي انجام مي گيرد ، اين اقدامات همگي تحت عنوان ممانعت از حريق نام برده مي شوند .

 

ب) تدوين و اجراي استانداردها و آئين نامه هاي ساختماني محافظت در برابر حريق

بطـور كلي اين كوشش ها به منظور فراهم نمودن شرايطي از پيش بررسي ، تدارك و طــرح مي شوند تا در صورت وقوع حريق ، تلفات و زيانهاي جاني و مالي ناشي از آتش سوزي به كمترين مقدار برسد . اين طرز عمل را در حقيقت نوعي مواجه شدن با حريق به شكل ساكن و غير عامل است ، در جهت محافظت مواجه شونده ها ( اعم از انسان ، ساختمان و غيره ) و همچنين كنترل و جلوگيري از رشد ، گسترش و ادامه آتش سوزي به كار گرفته مي شود . اين دور انديشي ها در قلمرو و موضوع فعاليت مؤسسه هاي تحقيقاتي ممانعت از حريق نيست و بيشتر در حوزه فعاليت سازمانهايي است كه بر صنعت ساختمان و ساخت نظارت دارند. اصطلاح محافظت در برابر حريق در اينجا مترادف با افزايش ايمني ، قابليت ، استعداد ، تاثير ناپذيري و مقدار مقاومت مواجه شونده در برابر آتش سوزي و گسترش حريق به كار مي رود .

 

ج) ايجاد سازمانهاي آتش نشاني و توسعه تدابير و تعليمات اطفاي حريق

اين گروه برنامه ها مواقعي بكار گرفته مي شوند كه حريق وقوع يافته و ناچار بايد به طور فعال و عامل با آن مبارزه كرد . در واقع ، آخرين تلاشهايي هستند كه به اميد حفظ ايمني مي توان به آنها متوسل شد . هـزينه بـه كـارگيري ايـن كوششها نسبتـاً زياد است اما در مواردي كه آگاهي دانش و فرهنگ ممانعت و محـافظت براي دستيابي به ايمني كفــايت نمي كند ، ضمن از دســت رفتن بخشي از ايمني ، الزاماً بايد در ايجاد و توسعه فنون مبارزه با حريق و تنظيم و تعليم عمليات و تدابير آتش نشاني نيز همت گـماشت .

لازم به توضيح است كه بسياري از كوششها حالتي مشترك داشته و ميتوان آنها را جزء همه گروه ها منظور نمود . تأمين شبكه آبرساني شهري وصنعتی براي عمليات اطفاء حريق ، آموزش همگاني و بالا بردن فرهنگ عمومي در مورد آتش نشاني و آتش سوزي ، تدارك وسايـل خودكــار خاموش كننده ( شبكه آب افشان اتوماتيك و …. )  و جلو گيري از حريق در ساختمانها  و مانند آن از اين گونه كوشش ها هستند .

 

نظر خود را وارد نمایید.